به شرط آنکه بلایی که بر سر غار « علیصدر » همدان با نحوه نورپردازی آن آوردیم،تکرار نشود.
این موضوع بهانهای بود تا با زوج جوانی که تمام وقت خود را برای طراحی و اجرای تورهای طبیعتگردی صرف میکنند گفتوگویی درباره وضعیت غارنوردی و طبیعتگردی بر مبنای غارهای کشورمان انجام دهیم.
« علی خدابخشی » 35 ساله که فارغالتحصیل کشاورزی است به همراه همسرش « محبوبه ملکی » که تربیتبدنی خوانده به واسطه تخصص در کوهنوردی به این فکر افتادند تا تورهای طبیعتگردیای طراحی کنند که در آن جاذبه کوهستانهای ایران به ویژه غارها محور است.این دو با اشاره به آخرین تورهای خود که برای غارهای اطراف تهران برپا کردهبودند از انواع غارهای ایران گفتند و از نحوه برخورد با غاری چون غار علیصدر که به سبب نوع نورپردازی درون آن تا چند سال دیگر به یک غار مرده تبدیل میشود گله کردند.
آنچه در ادامه میخوانید علاوه بر بحث درباره «غارگردی» اشارههایی هم به کمبودها و خلأهایی در طبیعتگردی ما دارد. خدابخشی و همسرش تاکید میکنند هیچ نقطهای در کشور وجود ندارد که برای استقرار کمپ طراحی و ساخته شده باشد و به محض آنکه از تهران فاصله بگیرید رفتارهای مسئولان به ویژه ماموران پلیس با مسافران مناسب توسعه گردشگری نیست.
- اول از همه بگویید که چه زمانی برای غارگردی مناسب است که بر این اساس بتوان تور و طبیعتگردی بر مبنای غارها اجرا کرد؟
اوایل بهار و پاییز، 2زمان مناسب برای غارگردی محسوب میشوند، ولی برای مثال غاری چون غار «یخمراد» که همه جاذبهاش به قندیلهای یخی آن است جز در زمستان قابل بازدید نیست و در دیگر ماههای سال اصلا جاذبهای ندارد.
- این دو زمان براساس موقعیت آب و هوایی تعیین شدهاند ؟
آب و هوای درون غارها تعیینکننده این زمان هستند. اختلاف درجه حرارت درون غار و بیرون آن در حداقل ممکن است. متأسفانه در مورد غارها در کشورمان اطلاعات کافی وجود ندارد و هیچ تحقیق و پژوهشی در مورد غارها هم نشده است که چرا وضعیت آب و هوا درون آن به این شکل شده است. مثلا به هیچ عنوان مشخص نیست که هوا در غار جریان دارد یا نه که این ویژگی برای غارها متصور شده است.اما آنچه ما اینک میدانیم اینکه درون غارها درجه حرارت همواره ثابت است.
- تعداد غارهایی که در ایران داریم مشخص است یا نه، همانطوری که کاوش علمی دراینباره صورت نگرفته از کم و کیف این عارضههای طبیعی هم اطلاعی در دست نیست؟
بهطور قطع و یقین نمیتوان عدد و رقم اعلام کرد. در کتابی خواندم که در ایران 280 غار شناخته شده است. بسیاری از این غارها فقط به وسیله کوهنوردان شناخته شده و قابل دسترسی هستند.
- شما برای تهرانیها تور طبیعتگردی برپا میکنید که مقصد غارها هستند. در اطراف تهران چه غارهایی داریم که شما به سراغ آنها میروید؟
اطراف تهران 12 غار میشناسیم که هر کدام جاذبهها و ویژگیهای خودش را دارد. مثلا همین غار«یخمراد» که در جاده چالوس حوالی گچسر واقع شده است صرفا بهدلیل درست شدن قندیلهای یخی قابل توجه است.غارهای «هملون» در اطراف شمشک، «گلزرد» در جاده هراز، «اسک» در جاده هراز، «رودافشان» در اطراف دماوند، « بورنیک» اطراف فیروزکوه، «چالنخجیر» اطراف دلیجان، «کهک» محدوده دلیجان و «سپهبد خورشید» واقع در جاده گرمسار در محدوده ایوانکی. تورغارگردی برای این غارها معمولا یک روزه است. ولی برای غارگردی در دیگر نقاط کشور تورهای 5-4 روزه طراحی میکنیم. مثل غار« ساهولان» مهاباد، یا غار« قوری قلعه» پاوه و یا غارهای نمکی قشم.
- به جز یخ مراد غاریخی دیگری هم داریم ؟
غار «درفک» حوالی رودبار در گیلان هم وضعیتی مشابه دارد ولی به بزرگی و زیبایی غار«یخمراد» نیست. البته برای رسیدن به این غار راهپیمایی و کوهپیمایی بسیاری لازم است که معمولا فقط کوهنوردان به سراغ آن میروند.
- این غارها چه نوع غاری هستند و آیا بهصورت رسمی هم شناخته شده اند؟
هیچ کدام از این غارها ثبت نشدهاند. برخی از این غارها بهدلیل نوع دسترسی به آنها بیشتر مورد توجه بودهاند. اما نه اطلاعرسانی در مورد آنها صورت گرفته و نه تلاشی برای استفاده بهینه از آنها.
- از بابت تنوع اقلیمی و شکل و شمایل آنها چطور؟
ما همه نوع غار در ایران داریم. اگر بخواهیم تقسیم کنیم میتوانیم غارها را به غارهای مسکونی، یخی، آبی، خشک و طبقاتی تقسیم کنیم. از معدود غارهایی که برای استفاده از آن امکاناتی تدارک دیده شده و مثلا چند سرویس بهداشتی برای مسافران در محدوده آن است غار«کرفتو» در تکاب است که غاری مسکونی محسوب میشود. در این غار شما میتوانید مشعل انسان، سیستم فاضلاب باستانی و بخشهای زمستانه و تابستانه آن را به خوبی ببینید. غار«سپهبد خورشید» هم از جمله غارهای مسکونی است ولی دسترسی به آن محدود است زیرا انسانها برای دوری از گزند حیوانات اینجا را برگزیدهاند.
- غارهای آبی که مثال زدید چیزی شبیه غار علیصدر همدان هستند؟
بله، غارهای ساهولان مهاباد، قوریقلعه پاوه، چالنخجیر دلیجان، کتلهخور زنجان و غار علیصدر همدان همگی از این دست محسوب میشوند. البته ما تا چند سال دیگر شاهد مردن غار علیصدر همدان خواهیم بود.
- چرا؟ مگرغارها هم میمیرند؟
بله، متأسفانه بهدلیل سوءمدیریت ما در نحوه بهرهبرداری. غارها اکوسیستمی خاص دارند. نور در غار اصلا وجود ندارد و زندگی در آن برپایه نبود نور استوار است. غار علیصدر هم که از استلاگمیتهای آهکی تشکیل یافته است در تاریکی میتوانست به حیات خود ادامه دهد. برای بهرهبرداری از این غار نورپردازی غلطی در آن به کارگرفته شده است. از نور سفید استفاده شده و همین سبب رشد جلبکها شده است. جلبکها سطوح آهکی را از بین میبرند. بد نیست بدانید که هر یک سانتیمتر استلاگتیت در مدتی قریب به 300 سال به وجود میآید. بنابرهمین موضوع چنین طبیعتی اصطلاحا تجدیدپذیر نیست و مرگ را میتوان برای آن متصور دانست.
- خب، این وضع میتواند برای غارهای دیگر هم تکرار شود؟
اگر مدیریت درستی به کار گرفته شود نه. مثلا در غار «چالنخجیر» دلیجان، نورپردازی صحیحی صورت گرفته است و به خوبی موقعیت برای رفتوآمد طبیعتگردان فراهم شده است. حتی فضایی برای پارکینگ و سرویس بهداشتی تدارک دیده شده است. اما از موقعی که باید این فرصت مورد بهرهبرداری قرار میگرفت تا به حال، ورود به غار ممنوع شده است. پرس و جوهای ما فقط به این نکته رسید که بین مسئولان نراق و دلیجان بر سر عواید حاصل از بهرهبرداری توافقی حاصل نشده است. این غار از جمله غارهای نزدیک به تهران است و هزینه قابل توجهی برای ساماندهی آن صرف شده است تا آنجا که شما نور سفید نمیبینید و کابلکشی برق نیز اصلا نمایان نیست.به عبارتی با کمترین آسیب به موقعیت طبیعی غار این فضا برای غارگردی آمادهسازی شده است. غار خالنخجیر به دلیجان نزدیکتر است ولی گویا به نراق تعلق داشته است.
- با این اوصاف ما تا چه اندازه درباره این نوع طبیعتگردی که در آن غارها محور هستند فضاسازی کردهایم؟
باید به صراحت بگویم هیچ کاوش علمی دقیقی صورت نگرفته است. هیچ بودجهای به این کار و این حوزه تخصیص نیافته است. امکانات حرفهای و سیستمهای امروزی نظیر مکانیابی و نخمینزنی هنوز برای این کار به خدمت گرفته نشده است.
- در چنین شرایطی آیا ایمنی و امنیت طبیعتگردی که برای غارگردی داوطلب میشود قابل تامین است؟ شما به هر حال توربرپا میکنید، چگونه ایمنی و امنیت این طبیعتگردان را تامین میکنید؟
بخشی از این کار مهم به وسیله لیدرتور فراهم میشود. یک لیدرتور باید یک مدیر بحران باشد چون اساسا کسی که به طبیعت پا میگذارد مرتب با پدیدههای طبیعی نظیر سیل، بهمن، مسیرصعبالعبور تردد در مناطقی که هیچ امکانی برای تعمیر، سوخترسانی، تماس مخابراتی مواجه است و همه اینها باید به خوبی مدیریت شود. اگر این مدیریت صورت بگیرد آن وقت ایمنی و امنیت هم برقرار میشود.
- خب، این یک بخش از ماجرایی است که منجر به تامین امنیت میشود. به هر حال بخشی از این وضعیت هم به نیروی متخصص و پشتیبان مربوط است. اگر پایگاه امداد و فوریتهای پزشکی از چنین تورهایی حمایت نکند یا پلیس به خوبی این تورها را پوشش ندهد نمیتوان به آینده این کار که اتفاقا دولت و سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری هم بر آن تاکید دارند، امیدوار بود.
ببینید بخشی از کار را باید خود لیدرتور بداندمثل کمکهای اولیه و فوریتهای پزشکی. اما در مورد واحدهای پشتیبانی و ایمنی باید بگویم که ما هنوز به فرهنگ سازی دراینباره نیازمندیم. هنوز به درستی بحث تامین امنیت برای تورها در نیروی انتظامی و یا سایر نهادهای دولتی جا نیفتاده است و ما نیازمند تعامل و فرهنگ سازی بیشتر در این خصوص در مجموعه نیروهای تامینکننده امنیت هستیم زیرا در حالت عادی وقتی یک گروه گردشگر وارد روستا یا منطقهای دورافتاده میشوند ماموران احساس میکنند اتفاقی نادرست روی داده است و همین طرز نگرش در نوع تصمیم آنها اثر نامناسبی میگذارد. بهطور کلی باید در مورد بحث مواجهه با گردشگر و نحوه برخورد با مسافر آموزشهای مناسبی به همه نیروها اعم از پلیس و نیروهای امدادی داده شود.
اما بهطور کلی ما بهعنوان کسانی که مردم را به طبیعتگردی تشویق میکنیم در درجه اول باید خودمان به خوبی از آخرین تغییرات و تحولات منطقهای که قرار است تور در آن برپا شود آگاه باشیم؛ بخشی از تامین امنیت و ایمنی از همین طریق برپا میشود.
- بحث دیگر اینکه، ما همه را به طبیعتگردی دعوت میکنیم اما همین طبیعت هم تا مدتی دیگر بهدلیل رفتارهای نادرست ما از بین خواهد رفت یا دیگر جذاب نخواهد بود. برای حفظ محیط زیست و در امان نگاه داشتن طبیعت از نوع زندگی شهری ما به ویژه زباله در برپایی تورهایتان چه میکنید؟
ما با خود یکسری لوازم و وسایل برای پشتیبانی از جمله موتوربرق، یخدان بزرگ، بطری و بشکه آب میبریم. کیسههای زباله نیز بخشی از همین وسایل هستند که به همراه دستکش یکبار مصرف در اختیار شرکتکنندگان در تور قرار میدهیم و از آنها میخواهیم که ضمن بازگرداندن زباله از طبیعت منطقه را نیز تا جایی که برایشان مقدور است و دوست دارند پاکسازی کنند.